از ۱۰-۱۲ سالگی به راه اندازی کسب و کار علاقه داشتم.
ایده پرداز هم بودم.
ایده هایی که برخی از آن ها بعدا توسط دیگران اجرا و موفق شد!
در ۱۹ سالگی اولین تجربه تولیدی خودم را به دست آوردم.
به همراه برادرم و یکی دیگر از بستگان، تی شرت تولید کردیم.
تی شرت هایی را که در پاساژ قائم تجریش ۲۲۰۰ فاکتور می کردم،
به قیمت ۹۰۰۰ تومان فروش می رفت!
سال ۷۷ اولین شغل رسمی
به عنوان برنامه نویس در یک شرکت خصوصی را تجربه کردم.
و
سال ۷۹ با پیوستن به تیم برنامه نویسی
سایت کاریابی جابایران در جهاددانشگاهی مشغول شدم.
سال ۸۳ شرکت خودم را راه اندازی کردم و ….
چند سال است که
سایت فارسی بیز را تاسیس کرده و مدیریت می کنم.
در همه ی این سال ها موفقیت یا عدم موفقیتم به چیزی بستگی داشت؟
این سئوالی بود که
به عنوان مدرس و مشاور کارآفرینی از خودم می پرسیدم.
چه چیز باعث می شود که یک کارآفرین اینترنتی،
یک کارمند یا حتی
یک محصل در کارش موفق شود؟
چرا یک فارغ التحصیل دانشکده کارآفرینی،
الزاما کارآفرین موفقی نمی شود؟
چرا همه ی محصلان با نمره خوب قبول نمی شوند؟
آیا نمی دانند که باید درس بخوانند؟
این ها برایم سئوالاتی مهم بود.
برای همین شروع به مطالعه کردم.
چند ده کتاب و مقاله خواندم.
در سمینارهای مختلف شرکت کردم.
راه های متعددی را آزمایش کردم.
تا بالاخره پاسخ را یافتم.
و آن دو کلمه است
مدیریت زمان!
ولی به راستی مدیریت زمان چیست؟
چرا و چگونه بر روی موفقیت من تاثیر می گذارد؟
و از همه مهم تر، چطور می شود در آن استاد شد؟
این ها سئوالاتی که
در این پست سعی به پاسخ آن ها دارم.
[vip-members]
۱٫ مدیریت زمان چیست؟
شاید جالب باشد که بدانید
مدیریت زمان به معنای کنترل زمان نیست
زمان قابل کنترل نیست
متوقف نمی شود
کند نمی شود
زیاد نمی شود
روز ثابت و ۲۴ ساعات است
اگر شک دارید ۵ دقیقه بعد را کنترل کنید؟
پس مدیریت زمان چیست؟
تعاریف متعددی برای آن وجود دارد
برخی عبارتند از:
– استفاده بهینه از زمانی که داریم
– انجام کارهای درست در زمان درست
– انتخاب درست
– استفاده از اختیارات برای افزایش بهره وری
– مدیریت بر خود
به زبان ساده مدیریت زمان یعنی
این که ما از زمان خود چگونه بهره می بریم.
هر چه از زمان خود بهتر استفاده کنیم
یعنی داریم زمان را بهتر مدیریت می کنیم.
پس مدیریت زمان به اعمال و رفتار ما بستگی دارد.
این که چطور رفتار می کنیم!
۲٫ چرا مدیریت زمان مهم است؟
زندگی ما نتیجه رفتار ماست.
اگر در زمان مناسب رفتار درست انجام دهیم
یعنی زمان را مدیریت کردیم و
در نتیجه موفق می شویم.
برگردیم به مثال اول پست
همه محصلین می دانند که باید درس بخوانند
همه هم دوست دارند شاگرد اول شوند
خیلی از انها روش مطالعه و برنامه ریزی درسی را هم می دانند
با این وجود همه شاگرد اول نمی شوند
چون
به دانسته هایشان عمل نمی کنند.
آنها در زمان درست، رفتار درست را انجام نمی دهند
می دانند که باید روزی ۴ ساعت تمرین کنند ولی
نمی کنند و به جای آن کار دیگری(فوتبال، صحبت با دوستان، تماشای فیلم و…) انجام می دهند
می دانند موقع درس خواندن باید تمرکز کنند ولی …
چرا؟
چون بر خود کنترل ندارند.
رمز انجام دادن کار درست در زمان درست
مدیریت بر خود است.
۳٫ چطور در مدیریت برخود استاد شوم؟
گام اول: نگرش خود را تغییر دهید.
اولین گام در مدیریت بر خود، تغییر نگرش است.
اگر آدم جبرگرایی باشید
خودتان را مسئول رفتارهایتان نمی دانید.
جبر و اختیار مسئله ای قدیمی است که
همواره محل بحث است.
ولی آنچه که اغلب روی ان اتفاق دارند نسبی بودن
جبر و اختیار است.
یعنی نه ۱۰۰ درصد مجبوریم و
نه ۱۰۰ درصد مختار!
مهم آن است که باور داشته باشم
میزان اختیار مان برای به دست گرفتن زندگی مان کافی است.
حضرت علی (ع) می فرماید:
مراقب افکارت باش که تبدیل به گفتار می شود
مرافب گفتارت باش که تبدیل به رفتار می شود
مراقب رفتارت باش که تبدیل به عادت می شود
مراقب عادات باش که تبدیل به سرنوشت می شود
یعنی سرنوشت در سر نوشته می شود نه
روی پیشانی حک!
مولوی می گوید:
این که گویی این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
و استفان کاوی معروف، قاعده ۱۰/۹۰ را مطرح می کند:
۱۰ درصد اتفاق (جبر) و ۹۰ درصد واکنش (اختیار) است
بحث جبر و اختیار طولانی است و
فقط به همین سه شاهد(شرع، ادبیات و علم) اکتفا می کنم،
در صورت نیاز، لطفا بیشتر مطالعه نمایید.
گام دوم: هدف گذاری کنید.
اگر بپذیرید که مختارید و زندگی شما نتیجه رفتار شما است،
سئوالی که پیش می آید
چه رفتاری درست است و کدام نادرست؟
درست و غلط به اهداف ما بر می گردد.
کاری که ما را به هدف نزدیک کند درست است و
هر آنچه که ما را به هدف هایمان نمی رساند غلط!
آلیس در سرزمین عجایب به یک دو راهی رسید و
گربه ای را روی درخت دید…
آلیس از گربه پرسید:
«از کدام مسیر باید بروم؟»
گربه گفت: «به کجا می خواهی بروی؟»
آلیس پاسخ داد: «نمی دانم!»
گربه گفت: «پس مهم نیست از کدام راه بروی.»
این هدف و مقصد است که به رفتار ما جهت و معنا می دهد
اگر هدف نداشته باشیم هر کاری که بکنیم درست است.
بنابراین برای مدیریت برخود باید اهدافی را تعیین و اولویت بندی کنید.
گام سوم: کارآیی خود را افزایش دهید.
کارایی یعنی درست انجام دادن کارها.
هر چه ما کارهایی که به هدف نزدیکترمان می کند را بهتر انجام دهیم
بهتر داریم از زمان استفاده می کنیم.
برگردیم به مثال محصلمان
مطالعه یک فعالیت کلیدی برای رسیدن به هدف
یعنی شاگرد ممتازی است
بنابراین
هر چه بهتر بتواند مطالع کند
بهتر از زمان دارد استفاده می کند
او می تواند
مهارت تندخوانی را فرا بگیرید و
۵ برابر تندتر درس بخواند
این یعنی افزایش کارایی
همواره ببیند که چطور می توانید کارایی خود را افزایش دهید.
گام چهارم: عمل، عمل، عمل.
دانستن لازم است ولی کافی نیست.
بنابراین هر آنچه را که یاد می گیرید به کار ببنید
تمرین کنید.
تکرار کنید.
آنقدر تا تبدیل به عادت شود.
عادت یعنی رفتاری که ما آن را به طور ناخوداگاه انجام می دهیم.
عادات خوب را در خود تقویت کنید.
این عادات خوب است که شما را در هر کاری موفق می کند.
جمع بندی:
اگر می خواهید در راه اندازی و مدیریت کسب و کاراینترنتی خود موفق باشید
باید در مدیریت زمان موفق باشید
مدیریت زمان یعنی
انجام کار درست به شیوه ای درست
و این شدنی نیست
مگر بر کنترل بر خود از طریق
یادگیری، اقدام و اصلاح مکرر.
آنقدر تا تبدیل به عادتمان شود!
[/vip-members]
دوست خوبم،
شما در این خصوص چه نظر و تجربه ای دارید؟ لطفا دیدگاه خود را در پایین همین صفحه بیان کنید.
اگر این مطلب را مفید یافتید، آن را با دوستان خود در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید.
برای مطالعه بیشتر بخوانيد:
– انتخاب با شما است!
– ۸ چیزی که برای محافظت از ایده هایتان باید بدانید؟
– کار + حال + عبادت + اینترنت = کارآفرینی اینترنتی!
– برداشت خود را تغییر دهید!
– ایده های بسیاری به ذهنم میرسد از کجا شروع کنم؟
– مهم ترین عامل موفقیت چیست؟


1 دیدگاه
مسلم
متشکرم
درسته شما مطالب مارو کلیک نمیکنید و نمیخونید ولی ما میخونیم و لذت میبریم
با تشکر