بسیاری از افراد برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی سردرگم هستند. آنها نمیدانند با چه ایده ای شروع کنند. در این مقاله آموزشی، سه نکته ساده برای پیداکردن بهترین ایده برای راهاندازی کسب و کار اینترنتی با توجه به تواناییهایتان به شما معرفی میکنیم.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به ایدههای مختلفی فکر کنید. یک روز به فکر راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی می افتید و فردایش یک وبلاگ. چند روز بعد با خود فکر می کنید سایتهای آموزشی با وجود این همه جوان و دانشآموز و دانشجو بازار خوبی دارند. یک سایت آموزشی راه بیاندازم بهتر است. یک دامنه خوب هم می گیرید و شروع میکنید به طراحی اولیه سایت با وردپرس. اما مدتی بعد پشیمان می شوید.
علت این سردرگمی این است که ایدههایی که برای کسب و کار اینترنتی به ذهنمان می رسد، مبنای درستی ندارد.
ایده مناسب شما، ایدهای است که دستکم یکی از این سه شرط را داشته باشد:
۱- در دنیای واقعی چه کاری از شما بر میآید؟ همان را در اینترنت انجام دهید
۲- روی ایده ای کار کنید که مشکل خود شما باشد
۳- فعالیتی که دیگران برای انجام دادنش از شما مشورت میگیرند، ایده خوبی است
اجازه دهید هرکدام از این سه مورد را کمی توضیح دهم و با مثالهای واقعی برای شما روشن کنم.
۱-در دنیای واقعی چه کاری از شما بر می آید؟ همان را در اینترنت انجام دهید
فرض کنید یک جوان خوشفکر مثل من و شما، بعد از کلی فکر کردن، به این نتیجه رسیده که راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی لپتاپ ایده بسیار خوبی است. همه کارهای لازم را هم انجام داده: از گرفتن هاست و دامنه، تا طراحی و راهاندازی سایت و فعال کردن سیستم پرداخت اینترنتی و حتی گرفتن اینماد (نماد اعتماد برای فروشگاههای اینترنتی)
با چند فروشگاه هم صحبت کرده است. آنها هم قبول کردند که عکس و مشخصات کالاهایشان را به او بدهند تا در سایتش بگذارد. هر وقت هم سفارشی در سایت ثبت شد، آماده اند تا بلافاصله به آدرس مشتری ارسال کنند.
ظاهراً همه چیز آماده است. یک اسم خوب، یک سایت زیبا و فروشندگانی آماده تحویل کالا. بعد از چند روز، روی گوشی یک ایمیل برایش میآید.
ایمیل خرید از سایت است : «جانمی جان، مشتری!» اولین مشتری سایت یک لپتاپ سفارش داده، به قیمت ۲,۵۰۰,۰۰۰ تومان.
بلافاصله شماره فروشگاه را می گیرد. «الو سلام آقای فروشنده. منم … ببخشید نمی تونم درست صحبت کنم… یک لپتاپ سونی با این مشخصات می خوام. بی زحمت بفرستید به این آدرس. پولش را هم همین الان کارت به کارت می کنم. قیمتش هم همون دو و سیصده. درسته؟ (۲۰۰ هزار تومان هم سود)
اما صدای خنده آن طرف خط حالش را میگیرد: «مگه خبر نداری جوون! قیمتها رفتن بالا. لپتاپی که میگی شده سه و صد!»
بله حق با آقای فروشنده بود. با خودش غر می زند: «راست میگه، این چند روز همه اش سرم توی کامپیوترم بود و داشتم روی رنگ دکمه افزودن به سبد خرید کار می کردم. از بازار غافل شده بودم. حالا جواب مشتری را چه بدهم؟»
در این قصه شاید کمی بزرگنمایی شده باشد، اما واقعیت را به خوبی نشان میدهد. ما در کاری سررشته نداریم. اما چون طراحی سایت بلدیم، فکر میکنیم فروشگاه اینترنتی زدن که کاری ندارد. کار یک شب است. بله سایتش کار یک شب است اما مدیریت این کسب و کار اینترنتی کار یک سال است، آن هم شبانه روز.
حالا فرض کنید. این جوان قصه ما، یک سال است در یک فروشگاه کامپیوتری مشغول است. او هم قیمت ها را خوب میداند، هم افت و خیز بازار را روزبهروز و لحظه به لحظه درک کرده است. او به خوبی میداند چه قشری از مردم چه مدلهایی با چه قیمتهایی می خرند. یادگرفته که چطور میشود به مشتری، علاوه بر یک لپتاپ، کلی وسیله جانبی دیگر هم بفروشیم. و کلی نکته مهم دیگر که فقط از فروش در یک بازار واقعی می شود یاد گرفت.
حالا میخواهد همان ایده فروشگاه اینترنتی را دنبال کند. با صاحب فروشگاهی که آنجا کار می کند صحبت می کند. بهش گفته اگر من مشتری لپتاپ بیاورم، به من تخفیف می دهی که خودم هم سودی داشته باشم؟ صاحب مغازه هم قبول کرده. بعد از چند روز سایتش را راه می اندازد. حالا همه چیز آماده است. قیمت ها را هم به روز کرده است.
چند روز بعد، روی گوشی یک ایمیل برایش می آید. اولین مشتری سایت، یک لپ تاپ سفارش داده، به قیمت ۳,۵۰۰,۰۰۰ تومان (دویست هزارتومان هم سود 🙂 )
۲-روی ایده ای کار کنید که مشکل خود شما هم باشد
برادران دوقلوی محمدی، داستان شکل گیری دیجیکالا را این طور تعریف میکنند:
«ما هر دو به عکاسی دیجیتال علاقه زیادی داشتیم. البته تجهیزات عکاسی حرفهای نداشتیم. تصمیم گرفتیم یک دوربین دیجیتال بخریم تا در سطح حرفهایتری عکاسی را ادامه دهیم. شروع کردیم به جستجو در اینترنت. یک مدل دوربین خوب از یک سایت خارجی پیدا کردیم. همان را از خیابان جمهوری خریدیم. اما متاسفانه دوربین تعمیری از آب درآمد. این مشکل، جرقه راه اندازی دیجی کالا بود. قصد داشتیم خواستیم هم به بالا رفتن سطح اطلاعات مخاطبمان کمک کنیم تا آنها مثل ما دچار مشکل نشوند. و هم به بتوانند به صورت اصولی از اینترنت خرید کنند. با این ایده دیجیکالا با گروه محصولی موبایل و دوربین عکاسی شروع به کار کرد»
اگر دقت کرده باشید، موسسان دیجی کالا از یک مشکل شروع کردند. مشکلی که خودشان کاملاً لمس کرده بودند. مشکل انتخاب و خرید یک دوربین مطمئن و سایتشان را هم با عرضه دوربین راه اندازی کردند.
۳-فعالیتی که دیگران برای انجام دادنش از شما مشورت میگیرند، ایده خوبی است
اگر در کاری اطلاعات و تجربه شما در حدی است که اطرافیان برای مشورت به شما مراجعه می کنند، این یک نشانه خوب است. چنین کاری دو مزیت مهم را همزمان دارد: هم نشان می دهد که شما در آن موضوع کاربلد هستید. و هم اینکه تقاضا برای آن وجود دارد. یعنی اگر این توانایی را به کسب و کار تبدیل کنید، افرادی هستند که خدمت یا محصول شما را بخواهند.
آقای علوی موسس فارسی بیز، قبل از راه اندازی این سایت، این موقعیت را تجربه کرده بود.
هر هفته تعدادی از دوستان، همکاران، مدیران و کارآفرینان از او برای راه اندازی کسب و کارهای فیزیکی و اینترنتی و بازاریابی به او مراجعه می کردند. درخواست های مشاوره از آقای علوی به حدی رسیده بود که کاملاً او را قانع کرده بود که این موارد مشکل بسیاری از افراد دیگر هم هست. بنابراین سایت فارسی بیز را با هدف کمک به کسانی که قصد دارند یک کسب و کار اینترنتی کوچک راه اندازی کنند تاسیس کرد. با این کار، بازار مخاطبان خود را از چند صد نفری که او را می شناختند به چند هزار نفر در سراسر کشور گسترش داد.
مهم نیست حوزه ای که از شما مشورت می گیرند، چه قدر تخصصی باشد یا افرادی که به شما مراجعه می کنند تا چهحد حرفه ای هستند. بلکه مهم این است که متوجه شوید آنها چه مشکلی دارند که به سمت شما آمدهاند. اگر تعداد این افراد با مشکلات مشترک قابل توجه باشد، این یعنی یک فرصت خوب برای کسب و کار.
بعد از تشخیص این حوزه کاری (که در حقیقت ایده کسب و کار شماست) می توانید به فکر راه اندازی کسب و کار اینترنتی برای پاسخ به نیاز آنها و افرادی مشابه آنها باشید.
آیا ایدههایی با این ویژگیها، پولساز هم هستند؟
حقیقت این است که هیچکدام از سه شرط گفته شده در بالا، مشخص نمی کند که آن ایده سودآور است یا نه. معیارهایی که گفتیم صرفاً به ما برای انتخاب از بین تعداد زیادی گزینه کمک می کند. یا به بیانی دیگر، ایده هایی که هیچکدام از این شرط ها را ندارند حذف می کند تا بهتر تصمیم بگیریم.
برای اینکه تشخیص بدهیم آیا ایده و کسب و کار حاصل از آن، در آینده درآمدزا خواهد بود، باید از ابزارهای دیگری استفاده کنیم. از جمله بررسی میزان تقاضا (اندازه بازار)، بررسی رقبا و آینده آن بازار. این موارد را ما در فارسی بیز در پست های مختلف توضیح دادیم. برای راحتی شما، من در ادامه خلاصه ای از معیارهای سودآور بودن ایده ها را ذکر می کنم. اگر خواستید به صورت کاملتر این موارد را مطالعه کنید، لینک پست های مربوط را در آخر هر قسمت قرار می دهم.
معیارهای سودآور بودن ایده (بازار)
سودآور بودن یک ایده را میتوانیم در سه مورد خلاصه کنیم:
۱- اندازه بازار بزرگی داشته باشد
۲- رقابت در آن متعادل باشد
۳- بازار در آینده هم سودآور بماند
در ادامه به صورت خلاصه هر کدام را توضیح میدهم.
اندازه بازار بزرگی داشته باشد
اندازه بازار به زبان ساده، یعنی چقدر پول در آن حوزه خرج می شود. هر چه اندازه یک بازار بزرگتر باشد، به این معنی است که تقاضا برای آن بیشتر است و برای کسب و کار گزینه بهتری است. به شرط آنکه ورود و رقابت در آن دشوار نباشد.
برای تعیین اندازه بازار برای یک ایده کسب و کار اینترنتی، اول باید ببینیم مردم چقدر آن را در گوگل جستجو می کنند. برای فهمیدن این موضوع، میتوانیم از ابزار Search Console گوگل استفاده کنیم. تعداد جستجوی بالا نشاندهنده میزان تقاضای بالا برای آن محصولات و خدمات است.
سپس باید بررسی کنیم که در حال حاضر سایت های دیگر چه محصولات یا خدماتی برای پاسخ به نیاز مردم می فروشند. قیمت آن محصولات چقدر است. اگر تعداد، تنوع و قیمت محصولات بالا باشد، نشانه ای از بازار پررونق آن حوزه دارد.
پستهای تکمیلی:
چگونه اندازه ی کسب و کار اینترنتی مناسب خود را تعیین کنیم؟
اندازه كسب و كار اينترنتي شما چقدر است؟
فاز دو راه اندازی کسب و کار اینترنتی– شناسایی فرصت (قسمت دوم)
رقابت در آن متعادل باشد
رقبا نقش مهمی در سرنوشت کسب وکار اینترنتی ما دارند. وجود رقبای قوی و فراوان در یک بازار، ورود به آن بازار و گرفتن سهمی از پولهای خرج شده در آن را برای ما و سایر تازه واردها سخت می کند. از طرف دیگر، نبود رقیب قوی در یک بازار هم الزاماً خبر خوبی نیست. شاید آن حوزه سودآور نیست که رقابتی چشمگیر در آن شکل نگرفته است.
بهترین حالت برای ما، زمانی است که یک رقابت در یک بازار متعادل باشد. نه چندان خلوت که کسی آنجا نباشد و نه آنقدر شلوغ که ما دیده نشویم.
پست تکمیلی: فاز دو راه اندازی کسب و کار اینترنتی– شناسایی فرصت (قسمت دوم)
بازار در آینده هم سودآور بماند
سومین و آخرین معیار برای سودآوری یک کسب و کار اینترنتی، این است که تقاضا در آن بازار افزایشی باشد. ممکن است ما امروز روی ایده ای کار کنیم که بازار خوبی داشته باشد، اما سه سال دیگر از رونق بیفتد. مثلاً بازار وایمکس برای دو سال به قول خودمان در بورس بود. اما با آمدن نسل و چهار اینترنت موبایل، ظرف دو سه سال وایمکس تقریباً از دور خارج شد. بنابراین کسب وکاری که در آن مقطع کارش صرفاً ارایه خدمات وایمکس بود عملاً امروز خواهان ندارد.
برای پیبردن به روند بازار در آینده، ابزار گوگل ترند میتواند بسیار مفید باشد. البته مشورت گرفتن از افراد باتجربه در آن بازار هم فکر خوبی است. آنها میتوانند تا حدی روند بازار را پیشبینی کنند.
پست تکمیلی: فاز سوم راه اندازی کسب و کار اینترنتی– قسمت اول (مدل در آمدی)
نتیجه گیری
برای انتخاب یک ایده مناسب برای راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی، باید ابتدا به تواناییها و تجربیات خودمان دقت کنیم.
اگر در کاری تجربه داریم، شانس بهتری برای تبدیل آن به یک کسب و کار اینترنتی خواهیم داشت.
اگر در فعالیتهای روزمره خود مشکلی را احساس کردهایم، آن مشکل میتواند سرنخ خوبی برای یک ایده خوب باشد. چون میتوانیم با رفع آن مشکل، برای تعداد زیادی از مردم، عملاً یک کسبوکار سودآور بسازیم.
کارهایی که اطرافیان در آنها از ما مشورت میگیرند را جدی بگیریم. آنها قابلیت تبدیل به کسب و کار اینترنتی را دارند.
در آخر دقت کنید که داشتن ایده، حتی با داشتن همه ویژگیهای بالا، الزاماً کسب وکارهای سودآوری نخواهند شد. بلکه باید وضعیت و اندازه بازار، شدت رقابت و آینده آن را نیز درنظر بگیریم.
امیدوار مطالعه این پست، کار شما را برای انتخاب ایدهای مناسب برای کسبوکار اینترنتی آسانتر کند.
اگر سوالی داشتید زیر همین پست بنویسید، در اولین فرصت درحد توانم پاسخ میدهم.

