توضیح مقدماتی: پیش نیاز این مطلب، مقاله تیپ شخصیتی است. اگر با تست شخصیت شناسی MBTI آشنا نیستید، توصیه می کنیم ابتدا مقاله انواع تیپ های شخصیتی را بخوانید. برای نوشتن این مقاله از کتاب «شغل مناسب شما» کمک گرفته ام.
برای انتخاب شغل، قبل از هر چیزی باید ویژگی های شخصیتی خودمان را بشناسیم.
معروف ترین روش شخصیت شناسی در دنیا MBTI است. این مدل ۱۶ تیپ شخصیتی مختلف را بیان می کند.
در پست «تیپ شخصیتی شما چیست؟» انواع تیپ ها را به طور مفصل بررسی کردیم.
در این پست می خواهیم بدانیم برای هر تیپی، چه شغل هایی مناسب تر هستند.
اگر وقت کافی برای خواندن این مقاله را ندارید، چکیده ای از شغل های مناسب با هر تیپ شخصیتی را در اینجا آورده ام تا دست کم دیدی از رابطه شغل و تیپ شخصیتی داشته باشید.
اما توصیه می کنم اگر وقت دارید کل مطلب را در فرصتی مناسب مطالعه بفرمایید.
خلاصه ای از شغل های مناسب هر تیپ
(برای آنها که فرصت خواندن مقاله را ندارند)
ESTJ: سرآشپز
ISTJ: مدیر سیستم
ESFJ: پرستار
ISFJ: مربی مهد کودک
ESTP: افسر ارتش
ISTP: افسر پلیس
ESFP: مهماندار
ISFP: جواهر فروش
ENTJ: پزشک
INTJ: میکروبیولوژیست
ENFJ: وزیر
INFJ: دامپزشک
ENTP: خبرنگار
INTP: استاد دانشگاه
ENFP: معمار
INFP: هنرمند
اکنون به سراغ ادامه مقاله می رویم.
برای شناخت شغل مناسب خودمان، اول باید بدانیم چه مزاجی داریم.
مزاج، ویژگی های طبیعی و ذاتی است که در برخی از انسان ها مشترک است.
به طور کلی، همه انسان ها به چهار مزاج شخصیتی زیر تقسیم می شوند:
- سنتی ها: این گروه همزمان حسی-قضاوت گرا (SJ) هستند.
- عملگراها : این گروه همزمان حسی-ادراکی (SP) هستند.
- ایده آل گراها: این گروه همزمان شهودی-احساسی (NF) هستند.
- مفهوم گراها: این گروه همزمان شهودی-منطقی (NT) هستند.
هر کسی با هر تیپ شخصیتی از بین ۱۶ تیپ MBTI در یکی از چهار گروه فوق قرار می گیرد.
افراد دارای یک مزاج، جنبه های مشترک زیادی دارند و ارزش ها و تمایلات مشترکی از خود بروز می دهند. در عین حال تفاوت هایی با هم دارند.
همانطور که مثلاً سازهای زهی (ویولون، گیتار و غیره) همگی اشتراکاتی با هم دارند، اما در بعضی جهات با هم فرق دارند. ضمناً این دسته سازها کاملاً با سازهای بادی متفاوتند.
توضیح هر کدام از مزاج ها
سنتی ها: حسی-قضاوت گرا (SJ)
حدود ۴۶ درصد مردم سنتی هستند.
همانطور که قبلاً گفتیم، افراد حسی به داده های اثبات شده، تجربیات گذشته و اطلاعاتی که از طریق حواس پنجگانه به دست می آورند تکیه می کنند.
قضاوت گراها نیز دنیای ساختارمند و منظم را ترجیح می دهند و دوست دارند زودتر تصمیم بگیرند. از ترکیب این دو می شود حسی-قضاوت گرا؛ یعنی افرادی اهل حساب و کتاب و قاطع. ما به اینها می گوییم سنتی.
شعار سنتی ها این است: “زود بخواب، زود بیدار شو“. آنها به نظم، قانون، آداب و رسوم و امنیت اهمیت می دهند.
انگیزه هایی قوی برای تامین نیازهای جامعه دارند. آنها به سلسله مراتب اعتقاد دارند و عموماً محافظه کار هستند.
سنتی ها وظیفه شناس اند و همیشه سعی می کنند کار درست را انجام دهند. این ویژگی ها آنها را مورد اطمینان و مسئولیت پذیر بار می آورد.
سنتی ها خودشان دو گروه می شوند. کسانی که منطقی هستند (ESTJ , ISTJ) و کسانی که احساسی اند (ESFJ , ISFJ). تفاوت سنتی های احساسی با سنتی های منطقی در این است که عامل انگیزه بخش آنها، کمک به دیگران است.
ملاحظات شغلی سنتی ها
سنتی ها نیاز به ابراز حس تعلق داشتن و خدمت رسانی دارند. آنها به نظم، ثبات و اطمینان بخشی اهمیت می دهند و جدی و سختکوش اند.
نقاط قوت: سنتی ها افرادی عملگرا، منظم و اصولی (سیستماتیک) هستند. آنها به قواعد و مقررات، سنت ها، قراردادها و زمانبندی ها کاملاً توجه دارند.
آنها در کارهای حفاظت، مانیتورینگ و قانونگذاری عالی هستند. این افراد به داده های معتبر بها می دهند و از آنها برای اهداف آینده سازمان استفاده می کنند. آنها از اینکه هر بار کاری را درست انجام دهند افتخار می کنند.
سنتی ها در کارهایی که نیاز به توجه و دقت دارد قوی هستند و می توانند به خوبی کارها را با منابع مشخص شده و با کیفیت مورد انتظار به اتمام برسانند.
سنتی ها در بهترین حالت، افرادی قوی، مورد اطمینان و قابل اتکا هستند.
نقاط ضعف احتمالی: آنها علاقه ای به تئوری و حرفه های انتزاعی و کلی ندارند.
برایشان حال مهم تر از آینده است. برنامه ریزی درازمدت را به خوبی نمی توانند انجام دهند. آنها خیلی زود تصمیم می گیرند و موضوعات را سیاه و سفید می بینند.
سنتی ها در تطبیق خود با تغییرات سریع ناتوان هستند و در مقابل پدیده های نو، امتحان نشده و متفاوت مقاومت می کنند. آنها قبل از شروع به کار، باید خیالشان بابت اینکه راهکار مورد استفاده جواب می دهد راحت شود.
سنتی ها در بدترین حالت ممکن است افرادی دُگم و متعصب، غیرقابل انعطاف و بدون خلاقیت باشند.
شغل مناسب: برای یک سنتی، شغلی خوب است که نیاز به مسئولیت پذیری بالا داشته و در سازمانی جا افتاده و دارای سلسله مراتب مشخص باشد.
محیطی برای آنها مناسب است که قوانین و استانداردهای مشخصی برای انجام کارها تعریف شده باشد. آنها موقعیت های متغیر و شناور را دوست ندارند.
سنتی ها همکارانی که به نظام سازمانی احترام می گذارند و خودشان بار خود را بکشند را ترجیح می دهند.
سنتی ها مدیران خوبی را تربیت می کنند، زیرا به ساختارهای سازمانی بها می دهند. نقش اصلی آنها ثتبیت کننده و حافظ وضع موجود است.
یکی از شغل های رایج در بین سنتی ها افسری در پلیس است. ۵۰ درصد از افسران پلیس مزاج سنتی دارند!
علت جذابیت این شغل این است که محافظت و خدمت رسانی به دیگران از اولویت های بالایی در بین سنتی ها دارد. حفظ نظم، رعایت قوانین اجتماعی و کمک به افراد دردمند عامل رضایت شغلی آنهاست.
عملگراها: حسی-ادارکی (SP)
حدود ۲۷ درصد مردم عملگرا هستند.
گفتیم حسی ها به چیزی که می بینند، می شنوند، می چشند، می بویند و لمس می کنند اهمیت می دهند و به هرچیزی که بتوان اندازه گیری و مستند کرد اعتماد دارند.
از طرف دیگر، ادراکی ها افرادی انعطاف پذیر و آماده پذیرفتن شرایط جدید هستند. ترکیب این دو می شود حسی-ادارکی؛ یعنی افرادی پاسخگو و زود اقدام. به این افراد، عملگرا می گوییم.
شعار این افراد این است: “بخور، بنوش و شاد باش!” آنها در بین چهار مزاج، از همه ماجرا جوتر هستند.
زندگی برای آنها یعنی اقدام، حرکت و زمان حال. تمرکز آنها روی موقعیت های فوری است و می توانند کاری که باید اکنون انجام شود را به خوبی تشخیص دهند.
عملگراها به آزادی و سرعت عمل اهمیت می دهند، بنابراین از قوانین متعدد و ساختارهای سفت و سخت خوششان نمی آید. آنها ریسک پذیر، آسن گیر و تطبیق پذیر هستند.
بسیاری از آنها (و نه همه) هیجان طلب بوده و عاشق به روز بودن و با خبر بودن از چیزهای تازه هستند.
ملاحظات شغلی عملگراها
عملگراها نیاز دارند فعال و پر جنب و جوش باشند و بر اساس انگیزه های خودشان اقدام کنند. آنها تاکید دارند کارها همین حالا و همینجا انجام شود. آنها به کارهای قهرمانانه و چالشی بها می دهند.
همانند سنتی ها، عملگراها نیز دو دسته هستند: منطقی (STP) و احساسی (SFP). با اینکه هر دو در شغل هایی احساس رضایت می کنند که تاحدودی بدون قوانین و ساختارهای دست و پاگیر باشد، اما احساسی ها مایل اند همین ویژگی ها را در کمک به دیگران به کار بگیرند.
نقاط قوت: عملگراها می توانند چیزی را که در حال وقوع است به وضح ببینند و در قاپیدن فرصت ها چابک اند.
آنها در تشخیص مسائل عملی عالی هستند و با اشتیاق، ابتکار و انعطاف پذیری با آنها روبرو می شوند.
آنها از ریسک کردن و به کارگیری راه حل های فی البداهه ترسی ندارند. زیرا بر خلاف سنتی ها، بر رویه های سنتی اصرار ندارند و آماده هرگونه تغییری در هنگام نیاز یا مواقع بحرانی هستند.
هرچند همانند سنتی ها، ترجیح می دهند بر داده ها و مسائل واقعی متکی باشند تا تئوری ها و ایده ها.
عملگراها در مشاهده رفتارهای دیگران بسیار دقیق هستند و همین ویژگی از آنها مذاکره کنندگانی خوب ساخته است. آنها افرادی کارا هستند.
بسیاری از آنها (و نه همه) در استفاده از ابزارهایی که نیاز به دقت دارد ماهرند. عملگراها در بهترین حالت می توانند کاردان، پرهیجان و شوخ طبع باشند.
نقاط ضعف احتمالی: عملگراها اغلب از دید دیگران قابل پیش بینی نیستند و گاهی قبل از دست به کار شدن به درستی فکر نمی کنند.
آنها از مسائل تئوری و انتزاعی فراری اند و ممکن است در ارتباط دادن موضوعات و دیدن الگو بین رویدادها ناتوان باشند. عملگراها وقتی کاری از مرحله هیجانی و بحرانی خود خارج شود اشتیاق خود را از دست می دهند.
از آنجا که نسبت به مسائل باز و انعطاف پذیر هستند، نمی توانند به خوبی خود را با قوانین رایج همراه کرده و گاهی از پایبندی به تعهدات و برنامه ها سر باز می زنند.
عملگراها در بدترین حالت ممکن است افرادی غیرقابل اتکا و مسئولیت ناپذیر باشند، رفتارهای کودکانه و خام از آنها سر بزند و بدون فکر قبلی دست به کار شوند.
شغل مناسب: برای یک عملگرا شغلی مناسب است که همراه با خودمختاری، تنوع و تحرک باشد.
آنها کارهایی را ترجیح می دهند که نتیجه فوری داشته باشد و بتوانند از مهارت های خود برای انجام موفقیت آمیز آنها استفاده کنند.
عملگراها تفریح را دوست دارند، بنابراین از کاری رضایت می برند که همراه با لذت باشد.
هرچند آنها نمی توانند سازماندهی شده عمل کنند، اما به خاطر نشان دادن واکنش مناسب در شرایط بحرانی، شاید در نقش یک آتشنشان بتوانند به خوبی همکاری کنند.
عملگراها اغلب کاری را دوست دارند که نیاز به بکارگیری مهارت های شان داشته باشد، با ابزار سروکار داشته باشد و بتوانند مستقلاً و با سرعت آن را انجام دهند.
در آمریکا ۲۵ درصد از نیروهای پلیس عملگرا هستند. علت این را می توان در هیجان و خطر پذیری کار پلیس ها دانست. نیاز به اقدام فوری و در لحظه، که از ملزومات کار یک افسر پلیس است برای بسیاری از آنها رضایت به همراه دارد.
ایده آل گراها: شهودی-احساسی (NF)
شامل چهار تیپ ENFJ ,INFJ ,ENFP, INFP
حدود ۱۶ درصد مردم ایده آل گرا هستند.
شهودی ها به معانی، ارتباط ها و احتمالات علاقمندند. احساسی ها بر اساس ارزش های شخصی تصمیم می گیرند. ترکیب این دو می شود “شهودی-احساسی”؛ یعنی افرادی که رشد شخصی و درک خود و دیگران برایشان مهم است. به این افراد، ایده آل گرا می گوییم.
شعار ایده آل گراها این است: “با خودت روراست باش.” آنها از همه مزاج ها فیلسوف مآب تر و معنوی تر هستند.
آنها مدام در جستجوی معنا برای زندگی هستند. آنها به اصالت، درستی و ارتباطات بها می دهند و دوست دارند دیگران را هم ایده آل گرا کنند.
این افراد روی ظرفیت های انسانی تاکید دارند و اغلب این توانایی را دارند که به رشد و توسعه مردم کمک کنند و این چیزی است که به آنها حس رضایت می بخشد.
آنها اغلب ارتباط گرانی عالی هستند و می توانند در تغییرات مثبت، به عنوان کاتالیزور عمل کنند.
ملاحظات شغلی ایده آل گراها
ایده آل گراها از توانایی ذاتی خود برای درک و ارتباط با مردم لذت می برند. آنها به طور طبیعی افرادی همدل و دلسوز هستند که نیازهای کسانی با آنها در محیط کار ارتباط دارند برایشان مهم است. چه همکار باشد، چه مشتری یا ارباب رجوع.
نقاط قوت: ایده آل گراها می دانند چطور به دیگران کمک کنند که بهترین خودشان باشند و به آنها انگیزه بدهند.
آنها در رفع تضادها و اختلافات و عالی هستند و خوب می دانند چطور به دیگران کمک کنند تا با یکدیگر به صورت کارآمد کار کنند.
به علاوه، می توانند این حس را به دیگران انتقال دهند که از خودشان و کارشان لذت ببرند. ایده آل گراها کار خوب را ستایش می کنند، اما بیشتر قدردان خود افراد هستند؛ فارغ از اینکه کار با چه کیفیتی انجام شده است. آنها در پیدا کردن راهکارهای خلاقانه برای مسائل توانمندند.
آنها با گفتار و نوشتار خود به برقراری ارتباط می پردازند و می توانند برای ایده ها و اقدامات خود، در دیگران شور و شوق ایجاد کنند.
ایده آل گراها در بهترین حالت کاریزماتیک، پذیرا و موافق هستند.
نقاط ضعف احتمالی: ایده آل گراها تمایل دارند بر اساس آنچه خودشان دوست دارند یا ندارند تصمیم بگیرند. آنها از جدا افتادن و جدا ماندن اذیت می شوند.
آنها با مسائل و مشکلات دیگران با تمام احساس مواجه می شوند، به همین دلیل ممکن است به شدت معذب شوند. گاهی بیش از حد ایده آل گرا می شوند و به اندازه کافی به عمل کردن بها نمی دهند.
این افراد در تنبیه و انتقاد از دیگران قوی نیستند، بنابراین بسیار محتمل است که خود را سرزنش کنند. گاهی نظرات شخصی خود را فدای یکپارچگی و هماهنگی با دیگران می کنند.
ایده آل گراها در بدترین حالت ممکن است دمدمی مزاج، غیرقابل پیش بینی و بسیار احساساتی شوند.
شغل مناسب: برای یک ایده آل گرا شغلی مناسب است که از نظر او با معنی باشد، نه روتین یا الزاماً سودآور.
آنها به یکپارچگی و هماهنگی بها می دهند و در محیط های رقابتی و تفرقه افکنانه شکوفا نمی شوند. سازمان های دموکراتیک که در آنها همه افراد در سطح بالایی مشارکت داشته باشند را ترجیح می دهند.
آنها جذب محیط هایی می شوند که ارزش های انسانی را ترویج می دهند و این امکان را داشته باشند در آنجا به دیگران کمک کنند تا به رضایت برسند.
آنها را اغلب می شود در بخش منابع انسانی و همین طور در کار تدریس، مشاوره و هنر پیدا کرد.
ایده آل گراها بیشتر راهشان را در واحدهای منابع انسانی و برنامه های اجتماعی پیدا می کنند، مخصوصاً در برنامه های آموزش و توسعه که از توانمندی طبیعی خود در برقراری ارتباط با مردم بهره ببرند.
مفهوم گراها: شهودی-منطقی (NT)
شامل چهار تیپ ENTJ ,INTJ ,ENTP ,INTP
حدود ۱۰ درصد از مردم مفهوم گرا هستند.
همان طور که گفتیم شهودی ها در کارها به دنبال معنا و دلیل می گردند و منطقی ها نیز بر اساس منطق و غیرشخصی تصمیم می گیرند. ترکیب این دو می شود “شهودی-منطقی”؛ یعنی کسانی که فکور (اهل فکر) و شایسته هستند. ما به اینها می گوییم مفهوم گرا.
شعار مفهوم گراها این است: “در همه چیز عالی باش.” آنها در بین چهار مزاج، مستقل ترین هستند.
انگیزه اصلی آنها کسب دانش و تعریف استانداردهای سطح بالا برای خود و دیگران است. مفهوم گراها به صورت ذاتی کنجکاو هستند و می توانند یک مساله را از جنبه های متفاوت و متعددی ببینند.
آنها در دیدن همه حالات ممکن، درک پیچیدگی ها و طراحی راهکار برای مسائل واقعی یا فرضی عالی هستند. نقش آنها اغلب به عنوان معمار تغییرات مورد توجه است.
ملاحظات شغلی مفهوم گراها
مفهوم گراها از بهره گیری از توانایی های خود برای دیدن حالات مختلف و تحلیل منطقی مسائل برای حل آنها لذت می برند. آنها شیفته کسب دانش اند؛ چه برای آگاهی خودشان چه برای اهداف استراتژیک.
نقاط قوت: مفهوم گراها چشم انداز دارند و می توانند نوآوران خوبی باشند.
آنها هم احتمالات را می بینند و هم تصویر بزرگ را، بنابراین می توانند تغییرات لازم در یک سازمان را به خوبی طراحی کنند. مفهوم گراها در تعیین استراتژی، برنامه ریزی و سیستم سازی برای رسیدن به اهدافشان عالی هستند و از این کارها لذت می برند.
آنها ایده های پیچیده و تئوری را درک می کنند و در استخراج اصول و روندها قوی هستند. آنها از چالش ها استقبال می کنند و نقدهای ساختاری را می پذیرند، بدون اینکه آن را شخصی قلمداد کنند.
در بهترین حالت، مفهوم گراها مورد اعتماد، شوخ و خلاق هستند
نقاط ضعف احتمالی: گاهی مفهوم گراها برای دیگران بسیار پیچیده به نظر می رسند. آنها بیش از حد به جزئیات تمایل نشان می دهند. آنها به همه چیز مشکوک اند و فرضیه ها و روال های مرسوم را به چالش می کشند.
مفهوم گراها زیر بار حرف رئیس ها نمی روند و طرفدار نخبه گرایی اند. آنها اغلب نمی توانند تاثیر کارهای خود را بر دیگران ببینند و علاقه ای به هماهنگ شدن با دیگران و اهمیت دادن به احساسات ندارند.
آنها ممکن است به شدت رقابت طلب باشند و در کارهایی که نتوانند از پس آنها خوب برآیند وارد نمی شوند.
در بدترین حالت، مفهوم گراها ممکن است متکبر، دور از جمع و غرق در دنیای خودشان باشند.
شغل مناسب: برای یک مفهوم گرا، شغلی مناسب است که در آن خودمختاری، تنوع و چالش فکری باشد. به علاوه، فرصتی برای خلق ایده داشته باشند. آنها زمانی به رضایت می رسند که درموقعیت های چالشی قرار بگیرند.
با توجه به اینکه آنها اطرافیانی که شایستگی کمتری از خودشان دارند را نمی توانند تحمل کنند، باید پیرامون شان سرپرستان و همکاران لایق قرار داد. بسیاری از مفهوم گراها قدرت طلب اند و موقعیت ها و افراد قدرتمند آنها را به خود جلب می کند.
از آنجا که آنها به شایستگی بها می دهند، اغلب مفهوم گراها در پست های مدیریتی دیده می شوند. به علاوه، بسیاری از آنها به تدریس در دانشگاه و مدیریت ارشد سازمان ها و فعالیت در زمینه های علمی و کامپیوتری، پزشکی و مناصب حقوقی می پردازند.
مفهوم گراها به ندرت در پلیس دیده می شوند، اما ۲۰ درصد از مدیران ارشد از این دسته هستند.
مدیریت ارشد بودن به آنها فرصتی برای مواجهه با مسائل پیچیده و پیاده کردن ایده ها به آنها می دهد. به علاوه اینکه داشتن قدرت برای آنها لذتبخش است.
چهار مزاج در یک قاب
به یک جلسه فرضی در یک بیمارستان می رویم.
خانم احمدی، مدیر برنامه ریزی و بازاریابی یک مفهوم گرا (شهودی منطقی) است.
او یک طرح پیشنهادی برای تاسیس واحد بهداشت زنان در بیمارستان ارایه می کند. طراحی که هم از نظر درآمدی برای بیمارستان مفید است و هم خدمات گسترده ای مختص زنان را ارایه می دهد. در آن از خدمات تشخیص گرفته تا جراحی پیش بینی شده و در استفاده از فناوری های روز تاکید شده است.
خانم احمدی معتقد است با این کار، یک فضای رقابتی بین بیمارستان ها ایجاد می شود که فرصت جذب بهترین نیروها و قرار دادن بیمارستان به عنوان پیشرو را به ارمغان می آورد.
آقای رسولی مدیر مالی، یک فرد سنتی (حسی قضاوت کننده) است. او توصیه می کند که قبل از هر اقدامی، هزینه راه اندازی این واحد با مقایسه با واحدهای موجود برآورد شود.
او هشدار می دهد که قبل از مطالعه امکانپذیری کار را ابداً شروع نکنید. اگر داده های تحقیقات اجرای این طرح را تایید کرد، باید یک دوره آزمایشی سه ساله در نظر گرفت تا ریسک کار کاهش یابد.
رسولی روی مقایسه هزینه ها، کاهش مخارج و تعیین بودجه ای واقعی تاکید دارد.
آقای راشدی مدیر عملیات، یک عملگرا (حسی ادارکی) است. او پیشنهاد می کند یک گروه ضربت برای جمع آوری اطلاعات و تجهیزات لازم تشکیل شود و تمام امکاناتی که هم اکنون موجود داریم ساماندهی شود تا نیازی به خرید وسایل اضافی نباشد.
او پیشنهاد می دهد خیلی زود مناقصه ای با فراخوان به شرکت های عمرانی ترتیب داده شود و جلسات مربوط به آن نیز در اتاق خودش برگزار شود.
او هشدار می دهد که اگر دیر بجنبیم فرصت پیشتاز بودن را از دست خواهیم داد. راشدی از گروه می خواهد بدون جلسات اضافی و با حداکثر بهره وری کار را شروع کنند. به عبارت دیگر تا تنور داغ است بچسبانند.
آقای امیدی مدیر منابع انسانی، یک ایده آل گرا (شهودی احساسی) است. او برای راه اندازی چنین واحد مشتاق است و توصیه می کند که این واحد برای خدمات رسانی به همه اقشار زنان جامعه درنظر گرفته شود.
امیدی متذکر می شود که این کار ممکن است برای بعضی از کارکنان و اعضای جامعه پزشکی یک تهدید شغلی قلمداد شود.
او می گوید باید حمایت این افراد جلب شود. مارک توصیه می کند که برای حفظ اشتیاق در جامعه نسبت به این واحد، برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی عمومی مختلفی (مثل جشن افتتاحیه، تورهای آموزشی و سایر برنامه های عمومی) برگزار شود.
همان طور که در این داستان فرضی دیدیم، چهار نفر از با چهار مزاج مختلف، نسبت به یک موضوع خاص چهار دیدگاه متفاوت داشتند.
مزاج من ایده آل گراست. مزاج شما چیست؟
چه شغلی برای شما مناسبتر است؟ آیا به شغل مناسب خود دست یافته اید؟
لطفاً در پایین همین پست برای دوستان تان درباره مزاج و شغل خود بنویسید.

