تقریباً همه متخصصان شغلی معتقدند که برای انتخاب شغل تان، ضروری ترین کار این است که خودتان را بشناسید. اما چطور می توانیم خودمان را بشناسیم؟
منظور از خودشناسی، شناخت ویژگی های شخصیتی است. در این مقاله می خواهیم روشی برای خودشناسی معرفی کنیم.
تکنیک های مختلفی برای شناخت ویژگی های شخصیتی وجود دارد، از جمله MBTI، مدل پنج عاملی، دیسک و غیره.
معروفترین روش شخصیت شناسی تست MBTI است. در این تست همه ویژگی های شخصیتی انسان را ۸ دسته خلاصه شده است. این هشت دسته در چهار گروه دوتایی قرار دارد. هر فرد باید ای هر گروه، یک مورد را که با ویژگی های او جور است را انتخاب کند.
تصور کنید چهار جعبه وجود دارد و در هر جعبه دو توپ گذاشته شده است. روی هر توپ نام یک تیپ شخصیتی و توضیحات مربوط به آن نوشته شده است.
اجازه بدهید برای درک بهتر، از شکل زیر استفاده کنیم.
برای انجام دادن این تست ما اجازه داریم از هر جعبه تنها یک توپ را برداریم. توپی که بر می داریم باید مشخصات نوشته شده روی آن با ویژگی های ما همخوانی داشته باشد. در نهایت ما از هر جعبه یک توپ و در نهایت چهار توپ برداشته ایم. وقتی این چهار توپ را در کنار هم قرار می دهیم، تیپ شخصیتی ما را نشان می دهد.
مثلاً نتیجه این آزمون برای من چهار توپ زیر بود:
بنابراین تیپ شخصیتی من ENFP است. اما این ENFP یعنی چه؟ چه چیزی را مشخص می کند؟
اجازه دهید ابتدا تک تک جعبه ها و توپ ها (صفات شخصیتی) را تعریف کنیم.
دنیای مورد علاقه (درون گرا یا برون گرا)
در اولین بخش از تیپ شخصیتی باید به این سوال جواب بدهید که دنیای مورد علاقه شما دنیای درون تان است یا دنیای بیرون؟ از کجا انرژی می گیرید؟ از درون خودتان یا از دنیای اطراف؟
مثال: علی برون گرا است. وقتی او برای انجام کاری بیرون می رود و بر می گردد، مادرش از او می پرسد “موفق شدی؟”. اینجا علی موفقیت را صرفاً انجام کارها نمی بیند. بلکه تعداد دوستانی را که بیرون دیده و خاطره ای که دیدار آنها به جا مانده برایش ملاک خوشی و موفقیت است.
تمرکز برون گراها بر دنیای اطراف است. آنها از رابطه با دیگران و دیدن محیط اطرافشان انرژی می گیرند. بیشتر فعالیت های برون گراها کارهایی است که به چشم می آید. مثل ورزش کردن، شرکت در جمع ها، صحبت کردن و گشتن. آنها دوست دارند روی محیط تاثیر بگذارند.
در مقابل، درون گراها از درون انرژی می گیرند. آنها دوست دارند تنها باشند، زیرا باتری شان این طوری شارژ می شود. آنها دوست دارند قبل از اینکه با دنیا تعامل داشته باشند، اول آن را بفهمند و لازمه فهمیدن فکر کردن در تنهایی است.
بیشتر فعالیت درون گراها ذهنی است.
دقت کنید در MBTI، درون گرایی و برون گرایی با آنچه در گفتگوهای روزمره به کار می بریم متفاوت است. در اینجا، خجالتی و کم حرف بودن الزاماً به معنی درون گرا بودن نیست. همان طور که پر حرف بودن و به قول معروف روابط عمومی خوب داشتن، به معنی برون گرا بودن نیست.
برای تعیین درون گرا یا برون گرایی می توانید از جدول زیر کمک بگیرید. ستونی که تعداد بیشتری از موارد آن با شما همخوانی دارد، مشخص می کند شما کدامیک هستید.
جدول تفاوت های برونگرا و درون گرا
درون گرا (I) | برون گرا (E) |
* اول فکر می کند، بعد عمل می کند
* در سکوت فکر می کند (به زبان نمی آورد) * شنیدن را بیشتر از حرف زدن می پسندد * اشتیاقش را پیش خود نگه می دارد * تنها بعد از فکر کردن پاسخ می دهد |
* اول عمل می کند، بعد فکر می کند
* علاقه دارد بلند بلند فکر کند * حرف زدن را بیشتر از شنیدن می پسندد * با اشتیاق ارتباط برقرار می کند * سریع پاسخ می دهد؛ از اقدام فوری لذت می برند * سطح را به عمق ترجیح می دهند |
محیط شغلی مناسب درون گرا و برون گرا
برون گراها دوست دارند در محیطی قرار بگیرند که بتوانند با دیگران حرف بزنند. درون گراها در موقعیت هایی که نیاز به تمرکز دارد بهترعمل می کنند. آنها دوست دارند در هر زمان تنها یک کار انجام دهند.
اکنون می توانید تشخیص دهید که کدام توپ از جعبه سمت راست مناسب شماست. توپ I یا توپ E . آن را جایی یادداشت کنید تا بقیه جعبه ها را هم بررسی کنیم.
مواجهه با اطلاعات (حسی یا شهودی)
دومین بخش از تیپ شخصیتی، مشخص کردن نحوه روبرویی با اطلاعات است. آیا صرفاً به همان اطلاعاتی که به شما داده می شود اکتفا می کنید؟ (حسی) یا اینکه نظرات و تفسیرهای خودتان را هم به آن اضافه می کنید؟ (شهودی)
حسی بودن به این معنی است که اطلاعات دریافتی از طریق حواس پنجگانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و لمس کردن) برایتان مهم است. حسی ها روی واقعیت ها (چیزی که هست) تمرکز دارند.
در مقابل شهودی ها به دنبال معنای پشت اطلاعات می گردند. آنها به حدس و گمان و تصورات خودشان تکیه دارند. همان چیزی که به آن حس ششم می گوییم.
به عنوان مثال، علی شهودی است او برای رفتن به یک جای جدید از شمّ خود کمک می گیرد. اما رضا یک فرد حسی است و برای این کار به نقشه نگاه می کند.
رضا (حسی) برای راه اندازی یک وسیله باید دفترچه راهنما را حتماً مطالعه کند، در حالی که علی (شهودی) آن را بدون کمک دفترچه بسته و چند پیچ و مهره هم اضافه آورده است.
جدول تفاوت های حسی و شهودی
حسی (S) | شهودی (N) |
* چیزهای جدید را تنها در صورتی یاد می گیرد که برایش کاربردی عملی داشته باشد
* به واقع گرایی و آنچه عموم جامعه قبول دارند بها می دهد * مشتاق به کارگیری و تقویت مهارت های قدیمی و جا افتاده اش است * دوست دارد همه چیز صریح و مشخص باشد. از جزئیات دقیق استقبال می کند * اطلاعات را به صورت گام به گام ارایه می کند. از قبل مسیر ارایه اش مشخص است (هنگام سخنرانی، تدریس و غیره) |
* ایده ها و مفاهیم جدید را صرفاً به خاطر خود ایده ها دوست دارد
* به تخیل و نوآوری بها می دهد * مشتاق یادگیری مهارت های جدید است. بعد از حرفه ای شدن سراغ مهارت دیگری می رود * ایده های کلی و انتزاعی را دوست دارد. از استعاره و تشبیه و قیاس استقبال می کند. * اطلاعات را به صورت پراکنده ارایه می کند. مسیر مشخصی برای ارایه اطلاعات ندارد (هنگام سخنرانی، تدریس و غیره) |
محیط شغلی مناسب حسی و شهودی
حسی ها مسائل واقعی را ترجیح می دهند و دوست دارند از تجربیات گذشته شان برای حل مسائل استفاده کنند. آنها روشهای مشخص را می پسندند. در مقابل، شهودی ها از پیچیدگی استقبال می کنند و دوست دارند مسائل تئوری که نیاز به تخیل دارد را حل کنند.
بسیار خوب، اکنون می توانید تعیین کنید که شما حسی هستید (S) یا شهودی (N). آن را در کنار نتیجه برون گرایی و درون گرایی یادداشت کنید. به عنوان مثال من در مرحله قبل برون گرا (E) شدم و حالا شهودی (N). این دو را در کنار هم می نویسم:
برون گرا، شهودی – EN.
برای تعیین بخش بعدی تیپ شخصیتی، مقاله را ادامه می دهیم.
تصمیم گیری و انتخاب (منطقی یا احساسی)
این بخش از تست درباره نوع تصمیم گیری شماست. در هنگام تصمیم گیری منطق برایتان اولویت دارد؟ یا احساسات را هم دخالت می دهید؟ منطقی ها به توانایی تحلیل خود می نازند. آنها تصمیمات منطقی را ترجیح می دهند. اما احساسی ها دغدغه های دیگر را هم در تصمیم گیری لحاظ می کنند. آنها به توانایی خود در همدلی و دلسوزی افتخار می کنند.
جالب اینجاست که مرد یا زن بودن نقشی در تصمیم گیری منطقی یا احساسی افراد ندارد.
به این مثال توجه کنید.
خانم سهرابی مدیر فروش یک شرکت بزرگ، از دسته منطقی ها است.
یک بار مدیرعامل از او خواست تا نیروهای فروش را تعدیل کند. خانم سهرابی دو نیروی خوب داشت که برای اخراج یکی از این دو نفر باید تصمیم می گرفت.
اولی، آقای جوادی بود با ۲۰ سال سابقه کار در شرکت که در کارش ماهر بود. نفر دوم آقای بهاری بود. جوانی بود ۲۷ ساله که از همان بدو ورود به شرکت مشخص بود که خوش آتیه است. او از سه سال پیش که به شرکت آمده بود تا حالا چهار بار به عنوان “بهترین فروشنده ماه” انتخاب شد.
حالا نوبت تصمیم گیری خانم سهرابی بود که بین جوادی با تجربه و بهاری جوان، عذر یکی را بخواهد. او به عنوان یک تصمیم منطقی، بهاری را نگه داشت و با جوادی خداحافظی کرد.
اما همکارش آقای رضایی که یک فرد احساسی بود، از این تصمیم به شدت شوکه شد و به او اعتراض کرد که چرا یک کارمند با تجربه، که پدر یک خانواده است و باید شهریه دو دانشجو را بدهد اخراج کرد؟ و چرا یک جوان که می تواند به راحتی جای دیگری کار پیدا کند را به جای او نگهداشته است؟
خانم سهرابی یک تصمیم منطقی گرفت. استدلالش هم این بود که جوادی با سابقه است و حقوق و مزایایش بیشتر از بهاری جوان است. بنابراین در این شرایط اقتصادی شرکت، باید یک نیروی گران را کنار گذاشت.
همان طور که متوجه شدید شخصیت منطقی خانم سهرابی (که یک زن است) تصمیمی را ترجیح می دهد که با تصمیم همکار احساسی اش (که یک مرد است) موافق نیست.
جدول تفاوت های منطقی و احساسی
منطقی (T) | احساسی (F) |
* تصمیماتش غیر شخصی و بر اساس تحلیل است. به گذشته بیشتر نگاه می کند
* به عدالت و انصاف بها می دهد. یک قانون کلی برای همه دارد * به طور طبیعی نکات منفی را بیشتر می بیند نگاهی منتقدانه دارد * ممکن است سنگدل، بی احساس و بی ملاحظه به نظر برسد * تنها به احساساتی بها می دهد که عاقلانه به نظر برسد * نتیجه کار به او انگیزه می دهد |
* در تصمیماتش تاثیرگذاری روی دیگران را هم در نظر می گیرد. به آینده بیشتر نگاه می کند
* به طور طبیعی دوست دارد دیگران را خوشحال کند. به راحتی از دیگران قدردانی می کند * ممکن است عاطفی، غیرمنطقی و ضعیف به نظر برسد * ایده های کلی و انتزاعی را دوست دارد. از استعاره و تشبیه و قیاس استقبال می کند * به همه احساسات بها می دهد، چه عاقلانه به نظر برسد و چه نرسد * کمک کردن به مردم به او انگیزه می دهد |
محیط شغلی مناسب منطقی و احساسی
منطقی ها شغلی را ترجیح می دهند که به آنها اجازه تحلیل منطقی بدهد. آنها بر اساس اهداف ملموس و مشخص تصمیم می گیرند. احساسی ها بیشترین رضایت شغلی را زمانی تجربه می کنند که مستقیم یا غیرمستقیم به مردم کمک کنند.
با توجه به توضیحات بالا، حالا شما بگویید جزو کدام دسته هستید؟ منطقی (T) یا احساسی (F) ؟ آن را به نتیجه دو مرحله قبل اضافه کنید.
نتیجه آزمون من تا اینجا:
برون گرا، شهودی، احساسی – ENF
سازماندهی و حفظ ساختار (قضاوت گرا یا ادراکی)
آخرین قسمت از آزمون به این می پردازد که شما ساختار را بیشتر می پسندید یا انعطاف را.
افراد قضاوت گرا زمانی راضی و خوشحال هستند که همه چیز سر جایش باشد و همه کارهای شان برنامه مشخصی داشته باشد. آنها تمایل دارند که خودشان زندگی شان را سازماندهی و کنترل کنند.
درمقابل، افراد ادراکی انعطاف را ترجیح می دهند. آنها دوست دارند برای هر نوع انتخابی آزاد باشند. ادراکی ها علاقه دارند به جای کنترل زندگی، آن را بفهمند و تجربه کنند.
یک فرق اساسی بین قضاوت گراها و ادراکی ها در مواجهه با نتیجه گیری ها است.
قضاوت گراها در هنگام تصمیم گیری دوست دارند هر چه زودتر نتیجه کار مشخص شود. اما ادارکی ها موافق رسیدن به نتیجه به هر قیمتی نیستند. زیرا نمی خواهند آزادی عمل شان محدود شود.
جدول تفاوت های قضاوت گرا و ادراکی
قضاوت گرا (J) | ادراکی (P) |
* وجدان کاری دارد. اول کار، بعداً تفریح (اگر وقتی ماند)
* برای خود هدف می گذارد و برای رسیدن به آن در موعد مقرر، تلاش می کند * نتیجه گرا است. بر روی اتمام کار تاکید دارد * از تمام کردن پروژه ها لذت می برد * وقت را محدود می بیند. بنابراین محدوده زمانی را جدی می گیرد |
* فعلاً از تفریح لذت ببر، بعداً کار را تمام می کنیم (اگر وقتی ماند)
* به محض رسیدن اطلاعات جدید، اهداف عوض می شود. دوست دارد خودش را با موقعیت های جدید سازگار کند * فرآیند گرا است. بر روی چگونگی انجام کار تاکید دارد * از شروع کردن پروژه ها لذت می برد * زمان را قابل دستیابی می بیند. بنابراین محدوده زمانی را انعطاف پذیر در نظر می گیرد |
محیط شغلی مناسب منطقی و احساسی
قضاوت گراها شغل هایی را ترجیح می دهند که مجبور باشند زود تصمیم بگیرند و کار را کنترل کنند. ادراکی ها موقعیت هایی را ترجیح می دهند که نیاز به انعطاف پذیری و توانایی تطبیق پذیری افراد داشته باشد.
بسیار خوب. اکنون می توانید با تعیین قضاوت گرا (J) یا ادراکی بودن (P)، و گذاشتن آن کنار سه توپ قبلی، تیپ شخصیتی خود را ببینید.
تیپ شخصیتی من:
برون گرا، شهودی، احساسی، ادراکی – ENFP
سایر کاربردهای MBTI
این آزمون علاوه بر انتخاب شغل، در موارد دیگری هم کاربرد دارد. لیست کاربردهای MBTI را در زیر می بینید:
- تعیین مسیر شغلی
- مصاحبه استخدامی
- ازدواج
- تصمیم گیری و مذاکره
امیدوارم این مقاله برایتان مفید بوده باشد، در پست شغل های مناسب هر تیپ شخصیتی می توانید ببینید چه شغلی مناسب شماست.
لطفاً تیپ شخصیتی خود را در پایین بنویسید. اگر برای تعیین آن سوالی داشتید می توانید همینجا بپرسید.
منابع


4 دیدگاه
سلطانی
بسیار عالی ..من ایده آل گرا هستم و جالبه همیشه سعی کردم نباشم و ویزگی هلی مخالف این تیپ رو در خودم ایجاد کنم.وعمرم رو هدر دادم
نوذر صیفوری
سلام آقای سلطانی.
ممنون که تجربه تون رو با ما در میون گذاشتید
آرش
سلام خدا خیرتون بده عالی بود
نوذر صیفوری
سلام. خواهش می کنم