این جمله حالا به یک ضرب المثل تبدیل شده است: «یک دوجین ایده، ۱۰ سنت!» آیا ارزش ۱۲ تا ایده (یک دوجین) هزارتومان است؟ (دلار را ۱۰ هزار تومان حساب کردم).
آیا ایده اینقدر بی ارزش است؟ اگر این طور است، پس چه چیزی در موفقیت یک کسب و کار مهم است؟
ایده ها برای بسیاری از ما مقدس و سرّی هستند. به طوری که گاهی از گفتن آنها به نزدیکترین دوست مان هم چشم پوشی می کنیم. چنان ایده هایمان را دوست داریم که حاضر نیستیم حتی یک نظر مخالف و منفی درباره آن بشنویم. با فکر کردن به آنها به خواب می رویم و با ذوق آنها از رختخواب جدا می شویم.
اگر این حالت ها برایتان آشناست، باید بدانید تنها نیستید. حتی من هم که دارم این متن را می نویسم این شرایط را بارها تجربه کرده ام.
یادم نمی رود اولین بار که ایده ام را در جمع دوستان مطرح کردم، چقدر از واکنش منفی دوستم «امید»، دلخور شده بودم.
صحبت از راه اندازی یک سایت بود که با همکاری چند نفر از همکلاسی های دانشگاه راه اندازی کنم. قرار شد همه ایده هایشان را مطرح کنند.
ایده من این بود که دفترچه راهنمای لوازم خانگی، که در آن زمان اکثراً به زبان انگلیسی بودند را ترجمه کنیم و در یک سایت بگذاریم تا ملت بیایند و از آن استفاده کنند. دفاعم از ایده این بود که مردم نمی توانند کاتالوگ های انگلیسی را بخوانند و بسیاری شان با کار با لوازم و دستگاه ها مشکل دارند.
این ایده من بود و آن را دوست داشتم. به هیچکس حتی امید که دوست صمیمی ام بود، حق مخالفت نمی دادم. (بعدها متوجه شدم که حق با او بود)
این تنها ایده ای نبود که در آن روزهای پر شور و شرر دانشجویی به ذهنم رسید. بعدها هم میل به تولید ایده ادامه پیدا کرد.
لیست زیر تعداد اندکی از ایده های من در این سالها بوده است:
- نرم افزاری که همه فرمول های ریاضی را یکجا داشته باشد تا نیازی به حفط کردن فرمولها نباشد.
- وب سایتی که ترجمه دفترچه راهنمای همه وسایل خانگی در آن باشد.
- خدمات کامپیوتری سیار
- اپلیکیشن خبری محلی
- سایت نقل و انتقال و جابجایی سربازها (در دوران سربازی به ذهنم رسید، چون مشکل خودم بود)
- سایت مجله خبری IT (شبیه دیجیاتو امروزی)
ست گادین (یکی از بزرگان کارآفرینی و بازاریابی در دنیا)، چند سال قبل اقدام به راه اندازی یک مرکز آموزش کارآفرینی کرد.
در یکی از دوره های آموزشی، او از ۹ نفر از دانشجویانش خواست تا ایده تولید کنند. بعد از چند روز آنها با یک لیست ۹۹۹ تایی برگشتند! این حجم زیاد ایده که حاصل تنها یک پروژه دانشجویی بود، نشان می دهد که صرف ایده ارزشی ندارد.
ایده ای که به ذهن شما رسیده است، ممکن است در همان روز یا حتی قبل از شما، به فکر کس دیگری هم رسیده باشد.
پس چه چیز مهم است؟
اجرا.
تفاوت ایده ها، افراد و کسب وکارهای موفق با ناموفق ها، در اجرای درست ایده هایی که است که به ذهن کارآفرین خطور کرده است.
پس ایده ها به چه دردی می خورند؟
ایده ها به شما سرنخ می دهند. زیرا ایده ها در اثر قرار گرفتن شما در محیط پیرامون تان شکل می گیرند. در نتیجه، می توانند برای رفع مشکلات جامعه ای که در آن کار یا زندگی می کنید و تبدیل آن به یک کسب و کار، شما را راهنمایی کنند.
ایده ها بیشتر از همیشه وجود دارند
وجود منابع اطلاعاتی فراوان، از جمله کتاب ها و فیلم و وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی، باعث شده تا ایده ها چندین برابر سال های قبل تولید شده و منتشر شوند.
برای اجرای ایده ها چه کنیم؟
قبل از پرداختن به جواب این سوال، لازم است چند بهانه برای اجرا نکردن ایده ها را فهرست کنیم:
- وقت کافی ندارم
- می ترسم موفق نشود
- پول می خواهد
- دست تنها هستم
و کلی دلیل دیگر.
این دلایل (واقعی یا غیر واقعی) برای همه وجود دارد. اما افراد موفق چون به خودشان اعتماد و به ایده شان اعتقاد دارند، شروع می کنند. اما می دانند که ممکن است ایده شان جواب ندهد.
بنابراین اگر شکست هم بخورند، ایده، مخاطب ایده یا نحوه اجرای آن را تغییر می دهند.
برای اجرای یک ایده، قدم های زیر می تواند کمک کند:
۱- ایده تان را روی کاغذ بیاورید. درباره آن یک صفحه بنویسید. آن را از زوایای مختلف بررسی کنید: مشتری احتمالی، نقاط قوت، نقاط ضعف، نیازمندی ها، مشکلات احتمالی، منابع و افراد کمک کننده و …
۲- مشورت با دوستان، مشتریان احتمالی (مخاطبین ایده) و کارشناسان
در این مرحله، قرار نیست از این افراد جواب بله یا خیر بگیرید. هر کدام به شما کمک می کنند تا از یک زاویه متفاوت به ایده نگاه کنید. بنابراین جمع بندی به عهده شماست.
۳- برنامه ریزی. در این قدم، باید مراحل اجرای ایده را روی کاغذ بیاورید. سعی کنید ایده را کوچک کرده و برای آن برنامه بچینید.
۴- اجرا در مقیاس کوچک. ایده را به صورت آزمایشی و در سطح کوچکی اجرا کنید. مثلاً اگر قرار است یک سایت یا اپلیکیشن بسازید، ابتدا با کمترین امکانات و برای گروه کوچکی از مخاطبین آن را تست کنید.
۵- تغییر ایده. احتمالا در اجرای آزمایشی متوجه نکات جدیدی شده باشید که باید در کارتان اعمال کنید. دلبستگی به فرض های اولیه خود را کنار بگذارید و به آموخته های خود اعتماد کنید. آنها را اعمال کنید.
نتیجه گیری
ایده نقطه شروع هر کاری است. بدون ایده هیچ کسب و کاری شکل نمی گیرد. البته با ایده (به تنهایی) هم اتفاق خاصی نمی افتد.
اگر فرد ایده پرداز و ایده دوستی هستید و دیگران از ایده های خوب شما تعریف می کنند، و به موفقیت آنها ایمان دارید، راهکاری برایتان دارم. قبل از هر اقدامی، کارهای زیر را انجام دهید:
ایده هایتان را به محض اینکه به ذهن تان می رسد در جایی یادداشت کنید.
این کار برای این است که ایده را یک مرحله به سمت خلق شدن نزدیک تر کنیم.
در مورد ایده یک صفحه توضیح بنویسید.
ایده یک هسته اولیه است، به اصلاح بهتر یک نطفه. این نطفه نیاز به تغذیه دارد تا از بین نرود. برای تغذیه ایده، بهترین کار این است که درباره آن بنویسیم. فکر کردن به تنهایی کافی نیست. نوشتن باعث می شود که فکرها از یک فیلتر منطقی عبور کنند.
برای عبور ایده از فیلتر نوشتن، به سوالات زیر جواب دهید:
ایده شما دقیقاً قرار است چه مشکلی راه حل کند؟ (حداقل یک پاراگراف بنویسید)
این مشکل چه تعداد از افراد است؟ یک تخمین بزنید.
مشخصات افرادی که این مشکل را دارند و ایده شما قرار است به آنها کمک کند را در یک پاراگراف بنویسید.
آیا شما برای اجرای این ایده فرد مناسبی هستید؟ آیا تجربه مشابه دارید؟ نام ببرید. مطالعه چطور؟ تا حالا از چند کتاب/ دوره آموزشی/ سمینار/ کارگاه در این مورد بهره برده اید؟ اسم ببرید.
چه کسانی می توانند در روند ایده به شما کمک کنند؟ نام و حرفه این افراد را بنویسید.
اگر به همه این سوالات پاسخ های کامل و منظقی داده اید، نشانه خوبی است.
اما اگر اکثر سوالات را خالی رها کرده اید، این یعنی ایده ای که به ذهنتان رسیده خیلی خام است. و در واقع نمی توان اسم ایده را روی آن گذاشت. نام درست آن تخیل است. چیزی که تصادفاً به ذهن متبادر شده و ارزش دیگری ندارد.
یک سوال با جایزه: اگر شما به جای من می خواستید برای عبارت «یک دوجین ایده، ۱۰ سنت» یک معادل بومی و ایرانی بسازید، چه پیشنهادی می دادید؟
پیشنهاد خود را در زیر همین پست بنویسید. به بهترین پاسخ، یک کتاب ارزشمند هدیه داده می شود.


15 دیدگاه
mohammad javad
ده مَن ایده ، دو شاهی
نوذر صیفوری
ممنون آقا محمد جواد، خیلی جالب بود
نوذر صیفوری
دوستان دیگر هم پیشنهاد بدهند، جایزه داره 🙂
محمود
۳ تا ایده ۱۰۰ تومن
نوذر صیفوری
ممنونم آقای شفیعی عزیز. خیلی خوب بود
Sara
صد تا ایده یک هل پوچ، یه اجرا یه دنیا
نوذر صیفوری
درود بر شما
محمد نعمتی
ایده بده، آدامس خرسی بگیر
نوذر صیفوری
ممنون آقا محمد، جالب بود
Roya
مطلب جالبی بود
نوذر صیفوری
از لطف شما ممنونم
رضامهر
یک کارگاه دایر بهتر از ۱۰۰ طرح بایر !
نوذر صیفوری
جالب بود 🙂
محمد
باعرض سلام و سپاس بسیار خدمت نویسنده محترم راجعبه موضوع:( ایده و نظر )؛ بنده اینطور فکر میکنم که سطح این ضرب المثل انگلیسی کم ارزش تر از آن باشد که بخواهد وقت و انرژی برای یافتن کلمات متناسب و ساختن جمله ی معادل فارسی ، برایش صرف شود! چراکه اصلِ معنا و مقصودی که بدنبال دارد بسیار از حقیقت دور است و بلکه خالی از تاثیر منفی بر مخاطب نیست. بنده معتقدم فرمایشات شما؛درست است و میتواند شناختی سالم و درک بهتری از موضوع( ایده ) به مخاطبش القاء نموده و سازنده باشد. بنابر این خوب است ضرب المثلی مطابق با توضیحات شما ساخته شود تا بتوان در یک جمله کوتاه، بیشترین مطالب صحیح را به مخاطب رساند.
موفق باشید
نوذر صیفوری
سلام
خیلی ممنون از وقتی که برای خوندن و اظهارنظر گذاشتید